در شهری زاده شدیم به مهرورزی زیستگاهش خُلق و خوی دلاورانه ای داریم. این دلیری انگیزه ای شده که سال ها پیش در ورزش ایران، جوانان آن روزهای، این شهر برای خود و ما نام و آوازه ای در کنند. این انگیزه زمانی دو چندان شد که هیچ فرمانروایی در پایتخت به زادگاهمان نگاه نمی کرد! با این انگیزه ها در اوگ کمبود توانایی های سخت ابزاری، کرانه دریای کاسپین، پرورش دهنده ی اندام ورزشکاران شهرمان شد. در کنار قهرمانان بوکس، شنا، دو، قایقرانی و... تیم فوتبالی ساخته شد که در آینده با نام ملوان آوازه گرفت و جان و دل مردم انزلی شد!
ملوان روزهای نیک و بد زیادی با پیروزی و شکست خودش برای دل باختگانش به ارمغان آورده است و اکنون نیز نوبت به هواداران می رسد!
روز جمعه ۲۹ مهر ماه ۱۳۹۰ هواداران ملوان بی بهره از هر نتیجه در بازی میان ملوان و داماش، در آزمون بسیار سختی نهاده می شوند!
می گویند مشت نمونه ایست از خربار. شهرمان پهلوانان و نام آوران فرهنگی فراوانی از دل همین مردم به همبودگاه شناسانده است گرچه در همه جا در کنار مردم نیک سیرت شماری آزار رسان پیدا می شود و افسوس جنبش های ناپسند همین اندک شمار بانی آن می شود تا خشک و تر با هم بسوزند.
همانگونه که سالهاست در ورزش گیلان نخست هستیم،می خواهیم در منش و رفتار نیز نخست باشیم پس نگذارید جرگه ای به زمینه شهر ما با ندانم کاری هایشان آسیب برسانند.
فرهاد پورغلامی که همواره پشتیبان هواداران بوده و از دیدگاه رفتار نمونه ایست از یک آبای، بی گمان وی نیز از هواداران می خواهد فقط ملوانان را همیاری کنند.
دیری از بازی پایانی سال پیش در جام حذفی و آن رویداد ناگوار نگذشته، که کوتاهی شماری نه تنها از تماشای بازی نخست در لیگ برتر، هواداران را بی بهره گذاشتند بلکه از سوی سرپرست باشگاه بهمن خان صالح نیا نمونه نکوهش نهاده شدند.
از آزموده ها بهرمند شویم واینبار پیشگیری کنیم تا پس از بازی در پی درمان نباشیم!
این روزها ملوان بیش از پیش به پشتیبانی هوادارانش نیاز دارد تا به اوگ برگردد، پس، از بی بهره ماندن هواداران در بازی های آتی پیشگیری کنید. ملوانی که همیشه سعی کرده با پشتیبانی هوادارانش پرچم شهرش را به فراز در آورد، اینبار خواسته ویژه ای از هواداران دارد!
گفتار پایانی مان بهتر است این باشد که یادمان نرود پدران ما همان هایی بودند که از پناهندگان لهستانی پشتیبانی کردند، یادمان نرود در کنار ترک های دور از میهن نزدیک به یک سده است به آرامی زندگی می کنیم، یادمان نرود انزلی و رشت در کنار هم پیمان نامه «لیانازوف» را بازداشتند و خرید کالای روسی را پنج سال به وارون کام دربار قاجاریه برای خود ناروا دانستند!
از همه این ها بگذریم رشت پاره ای از گیلان است و همانند ما گیلک هستند بنابرین بر شناسه و هستی خودمان ارج بِنَهیم.